حوادث

یکی از همسایه های نزدیک شیلر در این باره می گوید: من همسایه شیلر و گوران (مرد متجاوز) هستم. او مرد خوبی نبود. سابقه‌دار بود و خلافکار؛ شلیر اما زن بسیار خوب و با وقاری بود. او با دختر و پسر کوچکش تنها زندگی می‌کرد. شوهرش در عراق کارگری می‌کرد. پسر شلیر کلاس نهم و دخترش هم کلاس چهار است. گویا روز قبل از حادثه، گوران به خانه شلیر مراجعه می‌کند و سراسیمه می‌گوید که همسرش مریض شده و باید سریع به بیمارستان بروند. شلیر یک خودروی پراید داشت. او بلافاصله قبول کرد و با هم همسر گوران را به بیمارستان رساندند. شلیر خیلی زود به خانه برمی‌گردد، چون فرزندانش در خانه تنها بودند. فردای همان شب، حدودا ساعت یک بامداد، دوباره گوران به خانه شلیر مراجعه می‌کند. این بار سراسیمه‌تر از قبل از او می‌خواهد دوباره همسرش را به بیمارستان برسانند. شلیر هم قبول می‌کند. همسایه‌ها هم شاهد بودند که او به خانه شلیر رفت و گفت که همسرش مریض است.

او ادامه می دهد: وقتی شلیر از خانه بیرون می‌آید، گوران به او می‌گوید که همراهش به طبقه دوم بروند و همسرش را از خانه بیرون بیاورند. شلیر هم اعتماد می‌کند. از آنجا که شب قبل هم آن زن را به بیمارستان رساند و می‌دانست که مریض است، با گوران به طبقه بالا رفت. اما وقتی وارد خانه می‌شود، می‌بیند همسرش در خانه نیست. انگار همسرش را به‌خاطر مریضی به خانه مادرش فرستاده بود. شلیر متوجه نیتش می‌شود و خودش را از بالا به پایین پرت می‌کند. حتی هنگام داد و فریاد، همسایه‌ها بیرون می‌آیند و به او می‌گویند که به پلیس زنگ زده‌اند. اما شلیر طاقت نمی‌آورد. منتظر پلیس نمی‌شود و خودش را به پایین پرت می‌کند. حالا شوهرش به ایران آمده و شوکه است. بچه‌هایش بی‌مادر شده‌اند. زندگی‌شان نابود شده؛ من از بقیه شنیدم که گویا همسر گوران باردار بود و به‌خاطر مشکلات بارداری به بیمارستان رفته بود. حالا گوران دستگیر شده است و بازجویی از او ادامه دارد. ولی ما خواستار مجازات سریع این مرد هستیم. شلیر و خانواده‌اش نابود شده‌اند. این مرد جزو اراذل این منطقه بود. قاچاقچی و دزد بود. اصلا کار اصلی‌اش موتور دزدی بود. برای همین می‌خواهیم هرچه زودتر اعدام شود تا همه از دستش راحت شوند.

یکی دیگر از همسایه‌های این مرد و زن نیز می‌گوید: ما شنیده‌ایم که قبلا هم انگار همین مرد می‌خواست به زنی تجاوز کند و او موفق به فرار شده بود. حالا در این میان به چند زن تجاوز کرده و آنها از ترس آبرویشان شکایت نکرده‌اند را خدا می‌داند. این مرد نباید زنده باشد و زندگی کند. او بی‌آبرو بود و تا الان چندین نفر را هم بی‌آبرو کرده است.